۱۳۹۷ شهریور ۹, جمعه
۱۳۹۷ شهریور ۴, یکشنبه
رقابت استراتژیک آمریکا و چین در دوران ترامپ - جایگاه ایران کجاست؟

۱۳۹۷ شهریور ۱, پنجشنبه
۱۳۹۷ مرداد ۳۰, سهشنبه
اقتصادی ویران نتیجهی تحریمها یا اثر ورشکستگی به تقصیر
این ادعا که جمهوری اسلامی هیچگاه از
تحریم ها در امان نبوده1 از اساس نادرست است ؛ جمهوری اسلامی که با کمک فعالانه ی
ویلیام سالیوان سفیر آمریکا در ایران برای دست به دست دادن نمایندگان خمینی و سران
نادان و فاسد ارتش ایران، و سرانجام تسسلیم زبونانه ی آنان بوجود آمد در ابتدای
کار خود با هیچ تحریمی روبه رو نبود؛ به عکس، حتی به سرعت به رسمیت شناخته شد و
دولت آمریکا با دولت موقت بازرگان روابط حسنه ای نیز داشت. مشکلاتِ آن از زمانی
شروع شد که مشتی بیخرد بی مسئولیت، به خیال فتح خیبری جدید، به استظهار رهبر بیخرد
و بی مسئولیت شان، و با این شعار او که «آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند» از دیوار
های سفارت این قدرت بزرگ بالارفتند و کارکنان این سفارتخانه را به مدت 444 روز
گروگان گرفتند، و حزب توده و برخی از امضاء کنندگان کنونی نامه ی سرگشاده به
پومپئویا مسعود رجویبرای آنان کف زدند و آنها را به شدت عمل بیشتر علیه امپریالیسم
جهانخوار تشویق کردند و امثال بنی صدر با استفاده از استعفای بازرگان به نشانه ی
اعتراض به چنان هرج و مرجی، به وزارت و سپس ریاست جمهوری رسیدند . بله! از آن وقت
بود که همه ی دارایی هایی که ایران در دست دولت آمریکا داشت توقیف شد، دولت موقت
استعفا داد، جمهوری اسلامی ناچار شد با خفت و خواری و با میانجیگری الجزایر در شهر
الجزیره به مذاکره با «جهانخواران» بنشیند و برای آزادساختن تدریجی بخش های کوچکی
از دارایی های ملت ایران، با امضاءِ قرارداد الجزیره، به شرایط سخت و خفت باری تن
دردهد. بحران با عراق که با تحریکات روزمره ی خمینی و عوامل او در آن کشور، چنان
که برخی از جزئیات آن را در مقالات دیگری شرح داده ام، آغاز شده بود روز به روز
بالا گرفت و سرانجام جنگ با عراق آغاز گردید. از این زمان بود که رهبر عامی جمهوری
اسلامی و همکاران مبتذل او، که سودای خام رفتن به قدس از راه کربلا به رهبری نظامی
آقای بنی صدر را در سر می پروراندند، رفته رفته با طعم شکست و خواری در انظار بین
المللی و در چشم مردم ایران آشنا شدند و هر طور بود سرانجام خود را برای نوشیدن
جام زهر آماده کردند.
نسل کشی ایرانیان در کوران جنگ اول جهانی

مسببین واقعی فاجعه سینما رکس آبادان چه کسانی هستند؟
نوشته:مصطفی آبکاشک جغتای
نوشته ها، تحقیقات و مقالات متعددی تا
به حال در باره فاجعه «آدم سوزی» سینما رکس آبادان انتشار یافته است. برخی با دیدگاه
منفعت طلبانه، برخی ژورنالیستی و باری به هر جهت، برخی احساسی و کمتر منطقی، بسیاری
اتهام زننده، اما بسیار گیج کننده، اما تعداد اندکی با مدارک و تجزیه و تحلیل گفته
ها و نوشته ها و اسناد گوشه ای از داستان پر آب چشم و همچنان اسرار آمیز این فاجعه
را روشن کرده اند. مقاله بلند در زیر یکی از معدود نوشته ها است. نوشته بالا توسط
رفیق مصطفی آبکاشک جغتای از زندانیان سیاسی در رژیم شاه نوشته شده است. او در
آستانه انقلاب 1357 در بخش ساختمانی نیروگاه اتمی «دارخوین» مشغول به کار و در کمی
پس از انقلاب به همراه چند تن دیگر،از اعضای هیئت موسس «سندیکای مستقل کارگران
پروژه ای – فصلی آبادان و حومه» بود. سینما رکس آبادان از ساعت 21.30 شامگاه 28 مرداد 1357 با مردم تماشاچی درون آن
به آتش کشیده شد و تا ساعت 2 بامداد روز بعد می سوخت. در این آتش سوزی صدها نفر
جانشان را از دست دادند. رفیق مصطفی در سازماندهی مردم آبادان در دفاع از خانواده
های قربانیان آتش سوزی سینما رکس نقش بسزایی داشت. او از فعالین سرشناس کمونیست در
آبادان بود و در سال 1359 به سازمان وحدت انقلابی پیوست. رفیق مصطفی به خاطر فعالیت
در سندیکا و سابقه مبارزه سیاسی به عنوان کارگری کمونیست و سازماندهنده پس از
تقابل جمهوری اسلامی با نیروهای مبارز به شدت تحت تعقیب قرار گرفت و جانش به خطر
افتاد. پس از آغاز جنگ و مهاجرت به شهرهای شیراز و اصفهان، بسیاری از یارانش توسط
رژیم جمهوری اسلامی به زندان افتادند و قتل عام شدند. از جمله این یاران پسر خاله
اش رفیق ابراهیم غریب زاده بود که در سال 1360 در زندان شیراز تیرباران شد. رفیق
مصطفی نام یکی از فررزندانش را به افتخار او ابراهیم نامید. او سرانجام در سال
1363 به کمک رفقایش با نام مستعار و از طریق گذر از کوه به ترکیه گریخت. در آنجا
پس از چندی به عنوان پناهنده سیاسی به ایتالیا منتقل شد. در اوایل سال 1364 تحقیقات
خود از فاجعه سینما رکس آبادان را بر اساس مشاهدات دقیق خود از دادگاه سینما رکس و
اظهارات شاهدان عینی، تهیه و تنظیم کرد. در این نوشته نگارنده صرفا به تکمیل اسامی
و همچنین برخی اطلاعات دیگر در پایان نوشت، این مقاله تحقیقی آورده ام.
در آنجا به عنوان ناشناس این جزوه را
به دکتر باقر نصیرالسادات سلامی داد که برای انتشار آن بکوشد. آقای سلامی مترجم
کتاب «مصاحبه با تاریخ» اثر اوریانو فالاچی است و پس از انقلاب و در دوران وزارت
خارجه صادق قطب زاده، اولین سفیر ایران در ایتالیا شد. او در 25 خرداد 1360 در
واکنش به عملکرد خمینی از مقام خود استعفا داد و بین ایرانیان در ایتالیا از محبوبیت
و اعتماد خاصی برخوردار بود. رفیق مصطفی بر روی پاکتی که متن زیر در آن بود، نوشته
بود: «هرگونه که صلاح می دانید این واقعیات را به افکار عمومی برسانید»، آقای
سلامی آن را به دست آقای ابولحسن بنی صدر رساند و این متن در 11 شماره هفته نامه
انقلاب اسلامی در هجرت از 12 مرداد تا 14 دی ماه 1364 درج شد.
دیگر با ماسک هم نمیشود نفس کشید، کمکم زنده به گور میشویم

به گزارش خبرنگار ایلنا، «زابل آلوده
ترین شهر جهان است»؛ بارها و بارها این جمله را از زبان مردم و مسئولان شنیده ایم
و برای چندمین سال متوالی تیتر یک رسانه های داخلی و خارجی شده است؛ حال آنکه این
آلودگی تنها مربوط به شهر زابل نبوده و پنج شهر شمالی استان یعنی زابل، زهک، هیرمند،
نیمروز و هامون را در برمیگیرد.
۱۳۹۷ مرداد ۲۷, شنبه
در روششناسی مبانی آزادی

اشتراک در:
پستها (Atom)